یک جرعه زندگی...

نامه شصت و هفتم

يكشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۰۲:۵۲ ب.ظ

راستش برای نوشتن این مطلب مردد بودم...

آدمی وقتی در شرایط سخت روانی قرار می گیرد از آن من منطقی و عاقل و سنجیده به منی زودرنج، احساساتی، پرخاشگر و غیر منطقی تبدیل می شود...

حال که در حال ردیف کردن این کلمات به دنبال هم هستم چند دقیقه ای بیشتر از شنیدن یک "نه" قاطع نمی گذرد...

نه شنیدن به ذات اتفاق تلخیست... تلخی نه لزوما به معنای بد بودن... وگرنه که دارو هم تلخ است ولی لازم است... اما لزوم آن، مفید بودن آن از تلخی لحظه اول نمی کاهد...

تصور کن تمام وجودت را برای کسی گذاشته ای...

احساساتت را خالصانه گفته ای...

 و خود را برای شروع یک ارتباط ایده آل آماده کرده ای...

آن وقت یک کلمه ی دو حرفی در کسری از ثانیه کاخ آرزوهایت را فرو می ریزد...

یا تصور کن ساعت ها وقت و انرژی گذاشته ای برای ارائه ی طرحی...

شب بیداری کشیده ای...

سختی کشیده ای... 

از لذت ها و خوشی های روزهای جوانی گذشته ای...

آن وقت یک به اصلاح داور متخصص تمام زحماتت را در کسری از ثانیه با آن کلمه دو حرفی به باد داده است...

آدمی باید خیلی قوی باشد که آن "نه" را به امر بگیرد نه به خود...

هر چه قدر هم منطقی باشی...

هر چه قدر هم دنیا دیده و با تجربه و عاقل باشی...

آن لحظه اول انگار گردبادی تو را در بر میگیرد و سیلی محکمی از جنس "تو دوست داشتنی نیستی" به صورتت می زند...

من دوست داشتنی نیستم؟

من آن قدر خوب نیستم که پذیرفته شوم؟

من شایسته ی گرفتن آن موقعیت نیستم؟

من لایق آن ارتباط نیستم؟

این جملات به ردیف توی ذهن آدم می پیچد و یک جایی ته گلوی آدم سنگ می شود... بعد انگار مایعی اسید مانند سر میخورد از گلو توی معده، از معده توی قلب، از قلب توی ریه و در چشم بهم گذاشتنی کل وجودش را فرا می گیرد...

بعد حالا هی بیا دست نوازش بکش که این نه به امر بوده نه به وجود خودت...

هی بیا نازش را بکش که ارزش تو زیر سوال نرفته...

این کودک آزرده که به عروسک محبوبش نرسیده این حرف ها حالیش نیست...

گریه می کند... داد می زند... خودش را به زمین می کوبد... فکر می کند که بدبخترین آدم دنیاست که بدترین ظلم ها در حقش روا شده..

 

راستش آدم بعضی وقت ها میفتد روی دور نه شنیدن...

از عالم و آدم...

در همه زمینه ها...

برای همه کارها...

هر روز ...

هر روز...

 و هر روز...

 

 

  • بی نام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی