یک جرعه زندگی...

نامه هفتاد و سوم

جمعه, ۱۱ تیر ۱۴۰۰، ۰۲:۳۴ ب.ظ

تصور کن از خدا گله داری...

به خاطر خواستن چیزی و ندادنش...

شروع میکنی راز و نیاز کردن

دردو دل کردن

خواستن...

بعدش با خودت میگی بذار یک تفال به حافظ بزنم ببینم اصلا اون بالایی میشنوه صدامو یا نه...

بعد بیت آخر تفالت این میشه:

 

حافظ شکایت از غم هجران چه می کنی

در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور...

 

 

 

  • بی نام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی